یکی از مشکلات بزرگ زنان امروز، مسئله چگونگی ازدواج آنهاست . ازدواجی که می تواند تمام زندگی آنها را تغییر دهد . ازدواجی که سرنوشت هر زنی را روشن می سازد . جریان شناسی چگونگی ازدواج در بین فرهنگ های مختلف ایرانیان این را نشان می دهد که مذهبیون «متعصب» دختران خود را وادار به ازدواج می کنند که این اجبار را دختر خانواده به هیچ وجه نمی تواند قبول نکند بلکه یا باید این ازدواج را قبول کند یا اینکه از میان کانون خانواده طرد می شود و همگی او را سرکش و طغیان گر می دانند . این مسئله عمدتاً باعث سرخوردگی دختر در زندگی می شود و اصولاً زندگی مشترک وی با همسر خود همچنین روابط زناشویی آنان گرمی یک زندگی ایده آل را ندارد و این طور است که دختر شوربخت بجای عاشقانه زندگی کردن، داماد در نگاه یک مجرم می داند و پدر و خانواده خود را ظالم .
اینکه این نوع ازدواج ها در بین جوامع مذهبی رشد چشم گیری دارد خیلی قابل انکار است . با کمی نگاه به فرهنگ کشور ایرانِ قدیم و افغانستان و عراق امروزی و حتی شهرهای کُردنشین ایرانِ امروزی و دیروزی و بعضاً شهرهای جنوبی ایران می توان به این پدیده شوم پی بُرد که اکثریت این نوع از خانواده ازدواج هایشان یا میان فامیلی است یا اینکه به صورت اجباری می باشد . عدم تمیکین از این اجبار به شدت مورد خشم اطرافیان زن قرار می گیرد . در این بین خشونت قبایل جنوب ایران و کردستان عراق به شدت زیاد است چنانکه در گزارشی آمده است «در دزفول،مردی با سوءظن به همسر دوّمش و با ادعای اینکه پسرش متعلق به او نیست، سر همسر و فرزند7ساله اش را برید» و حتی این خشونت ها در عدم تمکین به ازدواج اجباری مشهود است، به عنوان مثال :
1. درپاییز1381، خانواده ای در خوزستان در کیف دختر خود کارت تبریکی بدون امضا یافتند . دختر توسط عمویش به قتل رسید و خانواده آن دختر قاتل را بخشیدند .
2. سعیده دختر14ساله بلوچستانی به دلیل شک پدر به او (رابطه دختر و پسر)، به وسیله پدر،برادر و دوستان برادرش سنگسار شد و به قتل رسید .
3. دلبر خسروی،دختر17ساله ای در دهی در نزدیکی مریوان، به دلیل داشتن قصد طلاق از همسرناخواسته و اجباری خود، توسط پدرش سر بریده شد .
4. در لرستان لیلا به دلیل سرباز زدن از ازدواج اجباری با پسرعمویش مجبور شد که پسر مورد علاقه اش فرار کند . وی بعد از دستگیری توسط برادران و پسر عمویش به درختی بسته و به آتش کشیده شد . و در سقز «شنو فرهادی» به دلیل امتناع از ازدواج اجباری به دست برادرش کشته شد .
5. «فرشته نجاتی» که 18سال از شوهرش کوچکتر بود و به قصد طلاق به خانه پدری اش بازگشته بود، به اتهام رابطه با مردی دیگر و بر اساس یک اتهام واهی و اثبات نشده،توسط پدرش سر بریده شد .
6. خدیجه زن جوان آبادانی که شوهرش معتاد بود قصد طلاق داشت . شوهر خدیجه با عموهای همسر خود تماس می گیرد و نیت خدیجه را برای آنان بازگو می کند . طبق گزارشات بدست آمده عموهای خدیجه، وی را به زور سوار ماشین کرده و به خارج شهر می برند . سپس یکی از عموها دستان او را می گیرد و عموی دیگر با کارد میوه خوری شروع به بریدن گردن او می کند . که در این حادثه خدیجه به طرز معجزه آسایی زنده ماند . (روزنامه اعتماد،10/3/1388)
7. در فراشبند استان فارس، سوسن17ساله با ازدواج اجباری خود با پسرعمویش مخالفت می کند و به همین دلیل پدر و پسرعمویش او را با چادری خفه می کنند . (همان، 12/11/1387)
8. نگین شیخ الاسلام یکی از فعالان زن در استان کردستان، اعلام کرد : در نیمه اوّل سا1387،پانزده قتل ناموسی در کردستان انجام گرفته است .
در گزارشات فوق قسمت کمی از قتل های ناموسی که علتش ازدواج اجباری بود را دیدیم و مشاهده کردیم خشونت های صورت گرفته در قبال دختران جوان که خواهان طلاق از شوهر ظالم یا معتاد خود بودند یا اینکه نمی خواستند به ازدواج اجباری تن بدهند .
این رویکرد را نمی شود برگرفته از فقه شیعه یا فتاوای فقها دانست (کلاً) گرچه نمی گویم نیست ولی اینکه تمامی این قتل ها را به فتاوای فقها نسبت بدهیم کمی بی انصافی است . در اینجا به فتاواهایی که این عمل از آنها نشأت می گیرد نام می بریم :
قانونگذار در ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی می گوید : «پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه ی مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد». به عنوان مثال زهرا دختر7ساله اهوازی به علت شک پدر، توسط او سربریده شد امّا وقتی مأموران به هنگام انتقال به او به مرکز پلیس به دستانش دستبند زدند، وی با اعتراض می گوید : «چرا به من دستبند می زنید، من ولی دخترم هستم».
آیت الله ناصر مکارم شیرازی می گوید : «پدر و جدّ پدرى مى توانند (در صورت ضرورت) براى فرزند نابالغ یا دیوانه خود ازدواج کنند و بعد از آن که طفل بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید بنابر احتیاط واجب نباید آن را به هم زد». (توضیح المسائل،م2036)
آیت الله حسین نوری همدانی می گوید : «دختری که به حدّبلوغ رسیده است هر چند رشیده هم باشد یعنی مصلحت خود را تشخیص بدهد در ازدواج خود چه دائم و چه موقت باید با اذن پدر یا جد پدر اقدام به ازدواج نماید». (توضیح المسائل،م2372)
فتاوای فوق، فتوای مشهور علمای شیعه است که از باب نمونه ذکر شد و قانون مجازات اسلامی هم برگرفته از همین نوع فتاوا می باشد .
حال به نقد فقهی این مسئله می پردازیم :
الف. این نوع ازدواج های اجباری به هیچ وجه مبنای قرآنی ندارد و هیچ آیه ای از قرآن کریم بر مشروعیت چنین احکامی دلالت نمی کند و ما پس از رجوع به کتب فقهی وتحقیقات جدا هیچ آیه ای را درباره مشروعیت این ازدواج ها پیدا نکردیم . پس در نتیجه این احکام فاقد منبع قرآنی است و قرآن است : «قل فلله حجة البالغه» .
ب. هر حدیثی به حکم احادیث متواتره و معتبره باید به قرآن عرضه شود و باید شاهد قرآنی داشته باشد (مگر سنت قطعیه) وگرنه آن حدیثی که نه سنت قطعیه باشد و نه شاهد قرآنی داشته باشد قابل قبول نیست . طیّ تحقیقات تمامی احادیث که در مورد فتاوای فوق «ازدواج دختر و پسر نابالغ»،«واجب بودن اذن پدر برای ازدواج دختر»،«جواز قتل دختر توسط پدر» همگی خبر واحد هستند و گاهاً خبر واحد مفرده می باشند . و خبر واحد جزء اقسام ظنّی علم الحدیث و همانطور که در کتاب «سیراندیشه» گفتیم ظنّ طبق آیه قرآن کریم «لاتقف ما لیس لک به علم – از چیزی که به آن علم قطعی نداری پیروی نکن» مردود است و نمی تواند ملاک باشد .
نیتجه گیری از «الف» و «ب» :
چون این دسته از فتاوا منبع قرآنی ندارد و قرآن از آن حتی ذره ای سخن نگفته است مردود است و طبق قرآن چون ظنّ باطل است و اخبار مورد تأیید این فتاوا همگی خبر واحد هستند و خبر واحد هم طبق قرآن مردود است پس طبق قرآن و سنت قطعیه این فتاوا هیچ مشروعیتی ندارد و عمل بدان بدعت است و اجرای آن : 1. «ازدواج دختر و پسر نابالغ» به هیچ وجه مشروع نیست و محرمیتی حاصل نمی گردد 2. «اجبار به ازدواج دختر» باطل است و ایجاد محرمیت نمی کند و عمل زناشویی دراینگونه ازدواج ها حرام است 3. «قتل دختر توسط پدر» مشروع نیست و پدری که دختر خود را می کشد باید همانند دیگر افراد قصاص شود .
ج. ازدواج بین دو نفر (زن و مرد عاقل بالغ) منعقد می شود. دختر نابالغ «عقلا و شرعا» طرف ازدواج نیست، و بعد از بلوغ چاره ای جز ادامه تصمیمی که دیگران برای او گرفته اند ندارد و این خود ظلم است . اینکه در گذشته فرضا چنین احکامی مجاز بوده به چه دلیل از احکام جاودانه اسلام است؟ باید توجه کرد که اتکا به اخبار آحاد در امور مهمه مجاز نیست به هیچ وجه من الوجوه و جان، مال، آبرو و نیز ناموس زن و حقوق شرعی افراد از امور مهمه است . پس به هیچ وجه عقد : 1. دختر نابالغ با مرد بالغ 2. پسرنابالغ با دختر بالغ 3. پس و دختر نابالغ، مشروع نیست و حرام است . مفاسد ازدواج با دختر نابالغ به میزانی است که تردیدی در عدم جواز آن باقی نمی گذارد . لازمه پذیرش رای فوق قبول مبانی اصولی و انسان شناختی آن است. این رای بر اساس اجتهاد در مبانی (انسان شناختی) و اصول (قرآن و سنت قطعیه) صادر شده است و البته با اجتهاد مصطلح تفاوت دارد .
د. ازدواج یکی از حقوق مسلمه و شخصی افراد است و کسی حق ندارد در حقوق افراد دخالت کند یا آن را به تصاحب بکشد . ازدواج و حق انتخاب همسر از جمله این حقوق شرعی و شخصی و مسلّم افراد اعم از دختر و پسر است و حتی پیامبر اسلام هم از تسلط بر حقوق افراد منع شده است «لست علیهم بمصیطر» . پس نمی توان این حق شرعی و عقلی و شخصی را از کسی نفی کرد زیرا حرام بودن تصرف حقوق شرعی و شخصی افراد از احکام معتبر و مسلّم اسلام است و نمی توان و او را به اسم ولایت (!!) تصاحب کرد اینطور توجیه کرد که کودک نابالغ می تواند بعد از بلوغ عقد را فسخ کند زیرا مفاسد اینگونه اعمال اظهر من الشمس است چنانکه در گزارشات دیدید که حتی دختران بالغ حق انتخاب ندارند چه برسد به دختر نابالغی که از کودکی به عنوان همسر کودکی دیگر شناخته شده است و بعد بخواهد این قرار طولانی مدت و شناخته شده را فسخ کند ... به هرحال تصرف در ازدواج که از حقوق شرعی و شخصی افراد است عقلاً و شرعاً جایز نیست .
پ. درباره با جواز قتل دختر توسط پدر چند نکته را می گوییم :
1. این حکم به هیچ وجه مبنای قرآنی ندارد و همانطور که در «الف» گفتیم حکمی که مبنای قرآنی نداشته باشد مشروع نیست .
2. تأیید این حکم (!!) بر اساس اخبار واحد مفرده است و همانطور که در «ب» گفتیم اخبار واحده به هیچ وجه مشروعیت ندارند و نمی توان به آنها تمسک جست .
3. جان در تصرف شخصی افراد است و دیگران حق تصرف در او را ندارند مگر اینکه جرمی صورت گیرد که نتیجه اش حدود و قصاص باشد . این جان از امور مهمه است و امور مهمه را نمی توان با یکسری از احادیث مجعول و مزخرف و خرافاتی و کذب و شنیع اثبات کرد .
آیت الله غروی در این باره می گوید : «... در هیچ یک از آیات قرآن چنین اجازه ای به پدر داده نشده و دیگر آنکه اگر پدری به دلیل ناموسی حق دارد فرزند دختر خود را بکشد، چرا چنین حکمی در مورد فرزند پسری که امکان دارد او هم خانواده ای را بی حیثیت کند، اجرا نمی شود؟! این ماده قانونی هیچ مستند قرآنی ندارد، بلکه بر اساس یک روایت [واحد و جعلی]، چنین حکم فقاهتی [!!] صادر شده و اینک نیز وارد قانون مجازات ما گردیده است».
نتیجه نهایی : 1. ازدواج دختر و پسر نابالغ به اذن پدر یا جدّپدری به هیچ وجه مجاز نیست و حرام می باشد 2. ازدواج اجباری دختر یا پسر با فردی غیر از منتخب آنان حرام و باطل می باشد و پدر به هیچ وجه بر دختر رشیده خود در امر ازدواج ولایت ندارد و نمی تواند دخالت کند (مگر اینکه پسر یا دختر طرف ازدواج مشکلات اخلاقی یا جنسی و... داشته باشند) 3. قتل دختر توسط پدر (که فقهای اسلام به جواز آن فتاوا دادند) به هیچ وجه مشروعیت ندارد و این قتل حرام است و پدر (قاتل) باید همانند دیگر افراد قصاص شود .